من خدا را دارم...
04 مهر 1395 توسط سیده _چراغي_ شهرستان_آبدانان
آن خدایی که به قلبم غم داد….
خود او باران داد….
زندگی با عطش ثانیه ها میگذرد…
میشود ثانیه را جریان داد….
من خدا را دارم…
آن خدایی که به هنگام غمم میگرید…
و به هنگام خوشی های دلم میخندد…
شعر من باز پر از صحبت بی قافیه گیست…
من خدا را دارم… اوست هر قافیه و وزن و صدا
اوست جاری به دل ثانیه ها
همه بارانها، همه جریانها،همه تاب و تب دل،تپش ثانیه
ها.
پر از صحبت اوست
با دلم میخوانم…:
من خدا را دارم…